تاملی بر عکس روایی «حوض خون»«حوض خون» روایتی عکاسانه است. کلمات در کنار هم به پیکسلهای یک عکس رنگی میمانند که مجموعشان عکسی از شصت و دو زن در یک محیط به ما میدهد. دستهای زنها مشغول به کارند، نگاهشان به تشتها و ملافهها دوخته شده است و بدنها در اتاقی سیمانی که یک حوض بزرگ پر از آب وسط آن دیده میشود کنار هم نشستهاند. عناصر، شخصیتها و ماجراهای روایت رختشویخانهای در قلب جنگ، عکسی پر از جزئیات از محیطی جان گرفته با حضور زنان معمولی در بستری خونین به دست میدهد. عکسی فراتر از زمان و مکان که بخش اعظم ابعاد و جزئیاتش با عناصری که به چشم نمیآیند و محسوس نیستند شکل گرفته است، عناصری نامرئی اما حاضر و زنده در عکس.معمولا عکسها دو وجه دارند، وجه دیدنی و وجه نادیدنی؛ وجه حاضر و وجه غایب. وجه دیدنی همانی است که در عکس ثبت است، عکس ثبت میشود چون دوربین از چشمِ کسی که پشتش نشسته است چیزی را میبیند. وجه نادیدنی یا غایب هم همان چیزی است که ما نمیبینیم و کسانی چون برجر معتقدند تثبیت پدیداری آنچه غایب است علت به وجود آمدن تصاویر است. اما در عکس «حوض خون» همه چیز حاضر است، تلفیقی از عناصر دیدنی حاضر و عناصر نادیدنی و نامرئی حاضر که ماحصل آن تصویری است با جزئیات فراوان.ما شاهد در کنار هم نشستن زنانی هستیم که همگی به یک کار مشابه مشغولاند و نگاههایشان به یک سوست، اتاق سیمانی که فاقد معماری خاص و عناصر تمایزبخش است، باعث میشود تمایزگذاری میان زنان سخت شده و همه آنها در محیط، یکسان و شبیه به نظر برسند؛ بدون هیچ تفاوتی، گویی یک نفر تکثیر شده باشد. وجه دیدنی عکس همین است، وجهی ملموس، قابل مشاهده و حاضر که به نظر کسالتبار و بیمعنی است. این زنها آنجا چه میکنند؟ این اتاقک کجاس, ...ادامه مطلب