چرا ادعای عبور از دوقطبی خانهداری-اشتغال ادعایی سست است؟طرح مباحث انتزاعی در دل دوقطبی اشتغال-خانهداری و پافشاری بر ادعای ارائه مدل برای زیست اجتماعی زنان فارغ از دوقطبی معروف، عمده مباحثِ به ظاهر نظری در این میدان را به دامن فردینگری و فردینگاری افراطی افکنده و حوزه نظری زنان را به حوزهای غیراجتماعی، غیرسیاسی و غیرمسئولانه بدل کرده است. دلائلم برای این ادعا کداماند؟! آنچه نباید فراموش کرد نسبت میان نظریه و تجربیات زیسته زنان برای صورتبندی دقیقتر مباحث این حوزه است، به نحوی که حتی برخی متفکرین، نظریات مکاتب فمینیستی را استقرایی میدانند. فارغ از این شاهد، خودِ عناوین مورد بحث در ایدههای کنشگران فعلی این حوزه، همگی در نسبت با میدان و تجربیات زنان واجدِ معنا میشوند. کمی دقت به استدلالهای مربوطه نشان میدهد، دلائل انضمامی، عطف به میدان و عینی در خصوص معایب اشتغال زنان برای تقویت نگاه منفی به مقوله اشتغال و نسبتی که با خانواده، سرمایهداری و اجتماع دارد به وفور دیده میشود. عمده این استدلالها که مبتنی بر تجربه زیسته زنان غربی(به عنوان نماد یک طیف از زنان) توسط نظریهپردازان و کنشگران طیفهای مختلف فمینیستی در نقاط مختلف دنیا خلق شده و توسط خود ایشان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در دل این دوقطبی در کشور ما نیز مورد استفاده قرار میگیرد. مسائلی چون مورد استفاده قرار گرفتن زنان توسط سرمایهداری، قرار گرفتن زنان در موقعیت پیچ و مهره بقای سرمایهداری، خدمترسانی زنان به نظام مردسالار در موقعیتهایی که این نظام برای آنها تعریف کرده است و... برخی استدلالهای این طیفاند. نکته مهم این است که اشتغال زنان به عنوان یک پدیده اجتماعی در کنار معایب مختلفی که داشته و دارد، مزا, ...ادامه مطلب