دوربرگردان

ساخت وبلاگ

چرا ادعای عبور از دوقطبی خانه‌داری-اشتغال ادعایی سست است؟

طرح مباحث انتزاعی در دل دوقطبی اشتغال-خانه‌داری و پافشاری بر ادعای ارائه مدل برای زیست اجتماعی زنان فارغ از دوقطبی معروف، عمده مباحثِ به ظاهر نظری در این میدان را به دامن فردی‌نگری و فردی‌نگاری افراطی افکنده و حوزه نظری زنان را به حوزه‌ای غیراجتماعی، غیرسیاسی و غیرمسئولانه بدل کرده است. دلائلم برای این ادعا کدام‌اند؟! آنچه نباید فراموش کرد نسبت میان نظریه و تجربیات زیسته زنان برای صورتبندی دقیق‌تر مباحث این حوزه است، به نحوی که حتی برخی متفکرین، نظریات مکاتب فمینیستی را استقرایی می‌دانند. فارغ از این شاهد، خودِ عناوین مورد بحث در ایده‌های کنشگران فعلی این حوزه، همگی در نسبت با میدان و تجربیات زنان واجدِ معنا می‌شوند. کمی دقت به استدلال‌های مربوطه نشان می‌دهد، دلائل انضمامی، عطف به میدان و عینی در خصوص معایب اشتغال زنان برای تقویت نگاه منفی به مقوله اشتغال و نسبتی که با خانواده، سرمایه‌داری و اجتماع دارد به وفور دیده می‌شود.

عمده این استدلال‌ها که مبتنی بر تجربه زیسته زنان غربی(به عنوان نماد یک طیف از زنان) توسط نظریه‌پردازان و کنشگران طیف‌های مختلف فمینیستی در نقاط مختلف دنیا خلق شده و توسط خود ایشان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در دل این دوقطبی در کشور ما نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. مسائلی چون مورد استفاده قرار گرفتن زنان توسط سرمایه‌داری، قرار گرفتن زنان در موقعیت پیچ و مهره بقای سرمایه‌داری، خدمت‌رسانی زنان به نظام مردسالار در موقعیتهایی که این نظام برای آنها تعریف کرده است و... برخی استدلالهای این طیف‌اند.

نکته مهم این است که اشتغال زنان به عنوان یک پدیده اجتماعی در کنار معایب مختلفی که داشته و دارد، مزایایی نیز داشته و دارد، مزایایی در نسبت با اجتماع و خود زنان. اما استدلال‌هایی که از مزایای اشتغال زنان و یا حتی مزایای دستیابی زنان به مناصب بالای مدیریتی، سیاسی، اجتماعی سخن می‌گویند، در موقعیت حذف و طرد قرار گرفته و نادیده گرفته می‌شوند.

از سوی دیگر و در کنار طرح مثال‌های عینی و انضمامی همراه با آمار و ارقام برای اثبات مضرات اشتغال زنان و حذف مثال‌های عینی مربوط به مزایای اشتغال ایشان، مفهوم خانه‌داری بدون طرح مثال‌های عینی و انضمامی و تنها مبتنی بر مباحثی کلی ارائه و صورتبندی می‌شود. نکته قابل تامل اینکه در این دست مباحث خانه‌داری تنها در نسبت با تربیت فرزند و نقش مادری و همسری زنان دیده می‌شود و حضوری تمام‌وقت در خانه برای تربیت نسل. با غلبه رویکرد تربیت فرزند، مادری و همسری بر فهم از خانه‌داری، وجوه اجتماعی این مقوله، تاثیرات سیاسی، فرهنگی آن و همچنین معایب و مزایای واقعی این مقوله دیگر مورد بحث و بررسی قرار نمی‌گیرد.

سکوت در بررسی جدی و عینی خانه‌داری در کنار حدف مزایای اشتغال و برجسته‌سازی معایب اشتغال زنان، ادعای عبور از دوقطبی زن خانه‌دار-زن شاغل را به ادعایی سست تبدیل کرده و این عبور را به یک دوربرگردان بدل می‌کند، دوربرگردانی برای تثبیت ایده زن سنتی خانه‌نشین، زنی که کمترین نسبتی با تصویری که انقلاب اسلامی از زن ایده‌آل خود ارائه داده است ندارد. آنچه نباید فراموش کرد، مشاهده و مطالعه تجربه زیسته زن ایرانی در طول تاریخ و در سالهای آغازین انقلاب است. در یادداشت بعد به تفصیل به این موضوع خواهم پرداخت.

زمان متوقف شده...
ما را در سایت زمان متوقف شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emrozname بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:39