گاهی مرزها پررنگ می شوند

ساخت وبلاگ

امسال کنکور شرکت کردم، برخلافِ تمام سالهای گذشته با میل، رغبت و علاقه؛ بدون هیچ حسِ اجباری و بدونِ ترس از نتیجه. درس خواندم و روزِ کنکور با علاقه و شوق سرِ جلسه رفتم، بعد از کنکور هم برای اولین بار در عمرم از امتحان ناراضی بودم. این را الهه گفت، وقتی پشتِ تلفن از نتیجه ای که برایم رضایت بخش نبود گفتم و او با خنده گفت همین حرفت یعنی موفق می شوی، چون در تمام دوران تحصیلت هیچوقت نگفتی امتحانم را بد دادم. خنده دار بود، راست می گفت در تمام دوران تحصیلم هیچ وقت ناراضی از هیچ امتحانی بلند نشدم و همیشه می گفتم، عالی بود، عاااالی... امسال اما فرق می کرد، درس خوانده بودم و نسبت به نتیجه مورد انتظارم خوب نبود! فهمیدم همه چیز به تلاش بستگی دارد، وقتی بجنگی قله را می بینی و اگر دو قدم پائین تر از قله هم بایستی، گویی در دامنه ایستاده ای و وقتی تلاش نکنی، دامنه و میانه و بالای قله هیچ فرقی ندارد... 

توی 33 سالگی درست مثل یک نوجوانِ 18 ساله جنگیدم و خوشحالم که برایم فرق می کرد کجای قله باشم و موقعیتم نسبت به قله کجاست.

زمان متوقف شده...
ما را در سایت زمان متوقف شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emrozname بازدید : 102 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:13